شهرهای خراسان و امام هادی (ع)

1-7 وضع عالمان شیعه در دوران آل بویه
عالمان در دوران آل بویه بر سه دسته تقسیم می شدند :
1 -عالمان ودانشمندانی که مورد تکریم سلاطین وحکام بودند وبه دربار بسیار نزدیک بودند.اینان بیشتر عالمانی بودند که به فرزندان سلاطین درس می دادندو مورد تکریم سلاطین بودند.مثل شیخ صدوق.
2-گروهی که برای ورود به دربار ودستگاه اداری واجرایی هیچ اجر وقربی نداشتند وبرای ورود به دربار باید اصرار می کردند.نمونه بارز این افراد ابوحیان توحیدی است.
3-گروه آخر دسته ای از دانشمندان وفقیهان بودند که با دستگاه اداری حاکم ارتباط خاصی نداشتند.اینان اغلب یا ازطریق تدریس امرار معاش می کردند یا خود دارای حرفه وکسب وکاری بودند.نمونه این داشمندان علی بن بابویه پدرشیخ صدوق است که به کار تجارت مشغول بود. همان:595.
1-8 شهرهای شیعه نشین
جو علمی و فرهنگی درشهرها وبلاد گوناگون با توجه به عوامل تاثیر گذار مختلف،متفاوت بود.در برخی شهرها اندیشه کلامی بیشتر رایج بود ودر برخی شهرها اهل حدیث ومحدثان عنصر تعیین کننده وخط ومحیط فکری بود.بعضی از شهرها نیز آمیخته ای از هردورا باهم داشتند.
در دوران غیبت، شیعیان در شهرهای مختلف اسلامی حضور داشتند.تراکم جمعیتی نشان می داد که قشر غالب بعضی شهرها،شیعه نشین ویا گرایشات شیعه داشتند.
خراسان از نواحیای بود که جمعیتبسیاری از شیعیان را درخود جای داده بود، گرایشهای شیعی از قدیم در نواحی خراسان وجود داشت. حضور خراسانیان در قیام ابومسلم خراسانی و نهضتبنیعباس که با نام «الرضا من آل محمد» برپا شد، خود حاکی از وجود گرایشهای شدید شیعی در این نواحی است، همچنین در میان اصحاب ائمه (ع) و کسانی که از ایشان روایت کردهاند بهنام بسیاری از اهل خراسان برمیخوریم. (الطوسی، محمدبن حسن،1422 ق، :112).
در میان شهرهای خراسان، مشهد و نیشابور به داشتن جمعیتشیعی بیشتر ممتاز بودند. چندتن از اصحاب بزرگ ائمه (ع) و مؤلفان برجسته شیعه از این شهر برخاستند. خاندان «فضلبن شاذان» از معاریف شهر بودند. فضل بن شاذان خود از چهرههای ممتاز شیعه و از اصحاب امام هادی (ع) بود که کتاب پرارج ایضاح را نوشت. او همچنین کتابی در باب غیبت امام (ع) داشته است.(همان :539). وجود وکیلان امام (ع) در عصر غیبت نشاندهنده کثرت جمعیتشیعی و اهمیت آن در این شهر است. از جمله این وکیلان که از وی نامبرده شده «محمدبن شاذان نیشابوری» است.( الطبرسی،فضل بن حسن،1338 :499). مقدسی نیز در اواخر این عصر اظهار میدارد که در نیشابور برتری جمعیتی با شیعیان است.( المقدسی،محمدبن احمد،1361ش :323 ).
ولایت «بیهق» در خراسان که بزرگترین شهر آن سبزوار بود نیز دارای جمعیتی شیعی بود. نویسنده کتابی ادعا کرده است که مذهب غالب مردمان این شهر تشیع افراطی بوده است و حتی برخی از دانشمندان اهل سنت در این شهر نیز به شیعهگری متهم شده بودند.در واقع تشیع سبزوار تحتتاثیر نیشابور و همچنین مهاجرت علویان از طبرستان بود. (جعفریان، رسول،1385ش:261).
مقدسی همچنین از شهری به نام «رقه» در خراسان نام برده که اهالی آن شیعه بودند. (المقدسی، محمدبن احمد،1361ش:323 ). در طی دوران غیبت وکیلان متعددی از ناحیه امام (ع) در خراسان تعیین شدند که این امر گویای آن است که جمعیتشیعیان در خراسان تا چه حد توسعه داشته است. (ابن بابویه،محمدبنعلی،1374ش: 504) ؛ (الطوسی، محمدبن حسن، 1422ق : 542); (مامقانی،عبدالله،1349ش،:647 ).در سایر شهرهای خراسان نیز شیعیان بهطور پراکنده وجود داشتند. در کتب رجالی از عدهای از علمای شیعه که از این شهرها برآمدند نام برده شده است.
در ماوراءالنهر در حوالی «سمرقند» و «کش» تشیع امامی از اواخر قرن سوم; یعنی آغاز غیبت صغری رواج یافت. عامل اساسی در این امر وجود برخی عالمان بزرگ شیعه در این ناحیه بود. «محمدبن مسعود سمرقندی عیاشی» مؤلف تفسیر عیاشی از برجستهترین عالمان شیعه بود که در سمرقند مجلس درس داشت و خانه او مرکزی علمی و آموزشی بود. وی شاگردان بسیاری داشت که مکتب تشیع در این ناحیه را پدید آوردند.(النجاشی،احمدبن علی، 1408ق،:372 ). از وکیلان امام (ع) در ماوراءالنهر نامی برده نشده است، شاید امور شیعیان این نواحی نیز توسط وگیلان خراسان رسیدگی میشد. بهنظر میرسد که در عصر غیبت تشیع در ماوراءالنهر رشد و توسعه بیشتری داشته بهطوری که شیخ صدوق که در چند دهه بعد به این نواحی سفر میکند از دیدار خود با شیعیان آنجا سخن میگوید. دیداری که نهایت آن منجر به تالیف کتاب معروف وی من لایحضره الفقیه گردید( ابنبابویه، محمدبن علی، من لایحضره الفقیه، مقدمه مؤلف).
منطقه «سیستان» گرچه پناهگاه و ماوای خوارج بود، ولیکن از وجود شیعیان در این منطقه اخباری بهدست رسیده است. در میان اصحاب ائمه (ع) مردمانی از سیستان بودند. شیخ طوسی نیز از عالم بزرگ شیعی در سیستان به نام «محمدبن بحر رهنی» یاد میکند که بیش از 500 کتاب داشت. (الطوسی،محمدبن حسن،1422ق :132). همچنین در عصر غیبت وکیلانی از جانب امام برای رسیدگی به امور شیعیان در این ناحیه تعیین شده بودند. (جعفریان،رسول،1385ش :186).
در «گرگان» و «طبرستان» نیز شیعیان بسیاری زندگی میکردند. مقدسی تاکید میکند که: «شیعیان در گرگان و طبرستان دارای عظمت و شکوهی هستند.» (المقدسی،محمدبن احمد،1361 ش:365 ). بیتردید این امر بهواسطه امارت یافتن علویان در طبرستان بوده است که از سال 250 هجری بر نواحی طبرستان استیلا داشتند. گزارشهای دیگری حاکی از وجود شیعیان دوازده امامی در گرگان پیش از این زمان است.
«جعفربن شریف جرجانی» میگوید: «اموالی را از طرف شیعیان گرگان به سامراء بردم، امام عسگری (ع) فرمود آنها را به مبارک بدهم. پس از آن خدمت ایشان عرض کردم: شیعیان شما در گرگان به خدمتشما سلام رسانیدند.»( جعفریان، رسول،1385:294).همچنین از عدهای از راویان اخبار و مؤلفان برجسته گرگانی در این عصر در کتب رجالی نام برده شده است، از جمله «ابویحیی احمد بن داوود جرجانی» که دارای تالیفاتی بود. (الطوسی،محمدبن حسن،1422ق:33 و 193);( النجاشی، ابوالعباس احمدبن علی،1408ق : 381و 454).
در «اهواز» شیعیان نیمی از ساکنان این شهر را تشکیل میدادند که بهنام «مروشیین» معروف بودند در مقابل سنیها که به نام «فضلی» شناخته میشدند. چهرههای شاخصی از شیعیان و اصحاب ائمه (ع) در اهواز میزیستند از جمله «علیبن مهزیار اهوازی» که از اصحاب امام جواد و امام هادی (ع) بود و بیش از سیکتاب داشت.(المقدسی،محمدبن احمد1361ش:415 و 417). همچنین نام عدهای از وکیلان امام مهدی (ع) در اهواز ذکر شده است: از جمله «محمدبن ابراهیم بن مهزیار»، این امر حاکی از کثرت جمعیتشیعی در اهواز و اهمیت آن شهر است. (الطوسی، محمدبن حسن،138ش0: 211).
در ایالت فارس شیعیان بیشتر در نواحی ساحلی سکونت داشتند، بنا به گزارش مقدسی آنها عادت داشتند که وقتی نماز عصر را میگزاردند علما در مجلس نشسته و برای مردم صحبت میکردند تا موقع غروب و همینطور پس از نماز صبح تا به هنگام ظهر، و در روزهایی که مراسم اجتماعی داشتند در نواحی مختلف گرد میآمدند. (المقدسی،محمدبن احمد،1361ش: 439 ).
شهر «ری» دارای گرایشهای شیعی قوی بود که از آغاز قرن سوم هجری در این شهر نمودار شد و با به امارت رسیدن شخصی به نام «مادرائی» در دهههای میانی این قرن در این شهر، بروز و ظهور آشکاری یافت. وجود راویان و محدثان و عالمان برجستهای که در عصر غیبت در این شهر ظهور کردند حاکی از جو شیعی این شهر است که نمونه بارز آن را میتوان در محمد بن یعقوب کلینی نویسنده کتاب الکافی یافت. وجود وکلای امام(ع) در این شهر نیز ارتباط نزدیک شیعیان این شهر با امام (ع) را نشان میدهد.
عالمان در دوران آل بویه بر سه دسته تقسیم می شدند :
1 -عالمان ودانشمندانی که مورد تکریم سلاطین وحکام بودند وبه دربار بسیار نزدیک بودند.اینان بیشتر عالمانی بودند که به فرزندان سلاطین درس می دادندو مورد تکریم سلاطین بودند.مثل شیخ صدوق.
2-گروهی که برای ورود به دربار ودستگاه اداری واجرایی هیچ اجر وقربی نداشتند وبرای ورود به دربار باید اصرار می کردند.نمونه بارز این افراد ابوحیان توحیدی است.
3-گروه آخر دسته ای از دانشمندان وفقیهان بودند که با دستگاه اداری حاکم ارتباط خاصی نداشتند.اینان اغلب یا ازطریق تدریس امرار معاش می کردند یا خود دارای حرفه وکسب وکاری بودند.نمونه این داشمندان علی بن بابویه پدرشیخ صدوق است که به کار تجارت مشغول بود. همان:595.
1-8 شهرهای شیعه نشین
جو علمی و فرهنگی درشهرها وبلاد گوناگون با توجه به عوامل تاثیر گذار مختلف،متفاوت بود.در برخی شهرها اندیشه کلامی بیشتر رایج بود ودر برخی شهرها اهل حدیث ومحدثان عنصر تعیین کننده وخط ومحیط فکری بود.بعضی از شهرها نیز آمیخته ای از هردورا باهم داشتند.
در دوران غیبت، شیعیان در شهرهای مختلف اسلامی حضور داشتند.تراکم جمعیتی نشان می داد که قشر غالب بعضی شهرها،شیعه نشین ویا گرایشات شیعه داشتند.
خراسان از نواحیای بود که جمعیتبسیاری از شیعیان را درخود جای داده بود، گرایشهای شیعی از قدیم در نواحی خراسان وجود داشت. حضور خراسانیان در قیام ابومسلم خراسانی و نهضتبنیعباس که با نام «الرضا من آل محمد» برپا شد، خود حاکی از وجود گرایشهای شدید شیعی در این نواحی است، همچنین در میان اصحاب ائمه (ع) و کسانی که از ایشان روایت کردهاند بهنام بسیاری از اهل خراسان برمیخوریم. (الطوسی، محمدبن حسن،1422 ق، :112).
در میان شهرهای خراسان، مشهد و نیشابور به داشتن جمعیتشیعی بیشتر ممتاز بودند. چندتن از اصحاب بزرگ ائمه (ع) و مؤلفان برجسته شیعه از این شهر برخاستند. خاندان «فضلبن شاذان» از معاریف شهر بودند. فضل بن شاذان خود از چهرههای ممتاز شیعه و از اصحاب امام هادی (ع) بود که کتاب پرارج ایضاح را نوشت. او همچنین کتابی در باب غیبت امام (ع) داشته است.(همان :539). وجود وکیلان امام (ع) در عصر غیبت نشاندهنده کثرت جمعیتشیعی و اهمیت آن در این شهر است. از جمله این وکیلان که از وی نامبرده شده «محمدبن شاذان نیشابوری» است.( الطبرسی،فضل بن حسن،1338 :499). مقدسی نیز در اواخر این عصر اظهار میدارد که در نیشابور برتری جمعیتی با شیعیان است.( المقدسی،محمدبن احمد،1361ش :323 ).
ولایت «بیهق» در خراسان که بزرگترین شهر آن سبزوار بود نیز دارای جمعیتی شیعی بود. نویسنده کتابی ادعا کرده است که مذهب غالب مردمان این شهر تشیع افراطی بوده است و حتی برخی از دانشمندان اهل سنت در این شهر نیز به شیعهگری متهم شده بودند.در واقع تشیع سبزوار تحتتاثیر نیشابور و همچنین مهاجرت علویان از طبرستان بود. (جعفریان، رسول،1385ش:261).
مقدسی همچنین از شهری به نام «رقه» در خراسان نام برده که اهالی آن شیعه بودند. (المقدسی، محمدبن احمد،1361ش:323 ). در طی دوران غیبت وکیلان متعددی از ناحیه امام (ع) در خراسان تعیین شدند که این امر گویای آن است که جمعیتشیعیان در خراسان تا چه حد توسعه داشته است. (ابن بابویه،محمدبنعلی،1374ش: 504) ؛ (الطوسی، محمدبن حسن، 1422ق : 542); (مامقانی،عبدالله،1349ش،:647 ).در سایر شهرهای خراسان نیز شیعیان بهطور پراکنده وجود داشتند. در کتب رجالی از عدهای از علمای شیعه که از این شهرها برآمدند نام برده شده است.
در ماوراءالنهر در حوالی «سمرقند» و «کش» تشیع امامی از اواخر قرن سوم; یعنی آغاز غیبت صغری رواج یافت. عامل اساسی در این امر وجود برخی عالمان بزرگ شیعه در این ناحیه بود. «محمدبن مسعود سمرقندی عیاشی» مؤلف تفسیر عیاشی از برجستهترین عالمان شیعه بود که در سمرقند مجلس درس داشت و خانه او مرکزی علمی و آموزشی بود. وی شاگردان بسیاری داشت که مکتب تشیع در این ناحیه را پدید آوردند.(النجاشی،احمدبن علی، 1408ق،:372 ). از وکیلان امام (ع) در ماوراءالنهر نامی برده نشده است، شاید امور شیعیان این نواحی نیز توسط وگیلان خراسان رسیدگی میشد. بهنظر میرسد که در عصر غیبت تشیع در ماوراءالنهر رشد و توسعه بیشتری داشته بهطوری که شیخ صدوق که در چند دهه بعد به این نواحی سفر میکند از دیدار خود با شیعیان آنجا سخن میگوید. دیداری که نهایت آن منجر به تالیف کتاب معروف وی من لایحضره الفقیه گردید( ابنبابویه، محمدبن علی، من لایحضره الفقیه، مقدمه مؤلف).
منطقه «سیستان» گرچه پناهگاه و ماوای خوارج بود، ولیکن از وجود شیعیان در این منطقه اخباری بهدست رسیده است. در میان اصحاب ائمه (ع) مردمانی از سیستان بودند. شیخ طوسی نیز از عالم بزرگ شیعی در سیستان به نام «محمدبن بحر رهنی» یاد میکند که بیش از 500 کتاب داشت. (الطوسی،محمدبن حسن،1422ق :132). همچنین در عصر غیبت وکیلانی از جانب امام برای رسیدگی به امور شیعیان در این ناحیه تعیین شده بودند. (جعفریان،رسول،1385ش :186).
در «گرگان» و «طبرستان» نیز شیعیان بسیاری زندگی میکردند. مقدسی تاکید میکند که: «شیعیان در گرگان و طبرستان دارای عظمت و شکوهی هستند.» (المقدسی،محمدبن احمد،1361 ش:365 ). بیتردید این امر بهواسطه امارت یافتن علویان در طبرستان بوده است که از سال 250 هجری بر نواحی طبرستان استیلا داشتند. گزارشهای دیگری حاکی از وجود شیعیان دوازده امامی در گرگان پیش از این زمان است.
«جعفربن شریف جرجانی» میگوید: «اموالی را از طرف شیعیان گرگان به سامراء بردم، امام عسگری (ع) فرمود آنها را به مبارک بدهم. پس از آن خدمت ایشان عرض کردم: شیعیان شما در گرگان به خدمتشما سلام رسانیدند.»( جعفریان، رسول،1385:294).همچنین از عدهای از راویان اخبار و مؤلفان برجسته گرگانی در این عصر در کتب رجالی نام برده شده است، از جمله «ابویحیی احمد بن داوود جرجانی» که دارای تالیفاتی بود. (الطوسی،محمدبن حسن،1422ق:33 و 193);( النجاشی، ابوالعباس احمدبن علی،1408ق : 381و 454).
در «اهواز» شیعیان نیمی از ساکنان این شهر را تشکیل میدادند که بهنام «مروشیین» معروف بودند در مقابل سنیها که به نام «فضلی» شناخته میشدند. چهرههای شاخصی از شیعیان و اصحاب ائمه (ع) در اهواز میزیستند از جمله «علیبن مهزیار اهوازی» که از اصحاب امام جواد و امام هادی (ع) بود و بیش از سیکتاب داشت.(المقدسی،محمدبن احمد1361ش:415 و 417). همچنین نام عدهای از وکیلان امام مهدی (ع) در اهواز ذکر شده است: از جمله «محمدبن ابراهیم بن مهزیار»، این امر حاکی از کثرت جمعیتشیعی در اهواز و اهمیت آن شهر است. (الطوسی، محمدبن حسن،138ش0: 211).
در ایالت فارس شیعیان بیشتر در نواحی ساحلی سکونت داشتند، بنا به گزارش مقدسی آنها عادت داشتند که وقتی نماز عصر را میگزاردند علما در مجلس نشسته و برای مردم صحبت میکردند تا موقع غروب و همینطور پس از نماز صبح تا به هنگام ظهر، و در روزهایی که مراسم اجتماعی داشتند در نواحی مختلف گرد میآمدند. (المقدسی،محمدبن احمد،1361ش: 439 ).
شهر «ری» دارای گرایشهای شیعی قوی بود که از آغاز قرن سوم هجری در این شهر نمودار شد و با به امارت رسیدن شخصی به نام «مادرائی» در دهههای میانی این قرن در این شهر، بروز و ظهور آشکاری یافت. وجود راویان و محدثان و عالمان برجستهای که در عصر غیبت در این شهر ظهور کردند حاکی از جو شیعی این شهر است که نمونه بارز آن را میتوان در محمد بن یعقوب کلینی نویسنده کتاب الکافی یافت. وجود وکلای امام(ع) در این شهر نیز ارتباط نزدیک شیعیان این شهر با امام (ع) را نشان میدهد.

