
گستره نظری مربوط به سازگاری اجتماعی
سازگاری اجتماعی:
سازگاری مهارتی است که باید آموخته شود و کیفیت آن مانند سایر آموختهها، بستگی به میزان علاقه و کوشش فرد برای یادگیری آن دارد. محیط خانواده، مدرسه و وسایل ارتباط جمعی در فراهم ساختن امکان یادگیری سازگاری با محیط نقش و مسئولیت مهمی بر عهده دارند. سازگار شدن با محیط مهمترین منظور و غایت تمام فعالیتهای ارگانیزم است، به طوری که تمام افراد در تمام دوران زندگی خود، در هر روز و هر ساعت سرگرم آن هستند که خود دگرگون شده و دگرگون نشده را با محیط دگرگون شده و دگرگون نشده سازگار کنند. در واقع زندگی کردن چیزی جز عمل سازگاری نیست.
تعریف سازگاری اجتماعی
روانشناسان، سازگاری فرد را در برابر محیط مورد توجه قرار دادهاند و ویژگیهایی از شخصیت را بههنجار تلقی کرده اند که به فرد کمک میکنند تا خود را با جهان پیرامون خویش سازگار سازد، یعنی با دیگران در صلح و صفا زندگی کند، و جایگاهی برای خود به دست آورد (اتکینسون و همکاران، ترجمه رفیعی و همکاران، 1385). در این میان سازگاری اجتماعی انعکاسی از تعامل فرد با دیگران، رضایت از نقشهای خود و نحوه عملکرد در نقشهاست که به احتمال زیاد تحت تأثیر شخصیت قبلی، فرهنگ، و انتظارات خانواده قرار دارد. (ویزمن[1]، 1975).
سازگاری اجتماعی معمولاً در اصطلاحات نقشهای اجتماعی، عملکرد نقش، درگیر شدن با دیگران، و رضایت با نقشهای متعدد مفهوم سازی شده است (کلیر و کاردینز[2]، 1978؛ به نقل از بیدرمن[3] و همکاران ، 1993).
گاهی واژههای اجتماعی شدن، جامعه پذیری و رفتار جامعهپسند را مترادف با سازگاری اجتماعی میدانند (مک کوبی و مارتین[4]،1983). اجتماعی شدن فرایندی است که فرد از طریق آن قالبها، ارزشها و رفتارهای موردنظر فرهنگ و جامعه خود را میآموزد (ماسن و همکاران،2001 ؛ ترجمه یاسایی،1382). به گفته جری آرنت[5](1995)سه هدف عمده اجتماعی شدن عبارتند از:
الف)کنترل تکانهها که شامل گسترش وجدان است؛
ب)آمادگی نقش و عملکرد در برگیرنده نقشهای شغلی، نقشهای جنسی و نقشهایی که در مراسمی نظیر ازدواج و پدر و مادر شدن است؛
ج)پرورش منابع معناداری است که چه چیزی با اهمیت است، چه چیز دارای ارزش است، و زندگی برای چه چیزی است.
جامعه پذیری عبارت است از گرایش به ترجیح دادن به این که بیشتر با سایر افراد باشیم تا تنها. جامعهپذیری شامل تمایل به جلب توجه دیگران، تمایل به سهیم شدن در انجام فعالیتها به همراه آنان، و تمایل به پاسخدهی و تحریک که جزیی از تعامل اجتماعی است، نیز می شود. جامعه پذیر بودن بر طبق نظر باس و پلومین[6] (1990؛ به نقل از کارور و شییر ، ترجمه ی رضوانی، 1375) عبارت است از ارج نهادن ذاتی به فرایند تعامل با سایر افراد (رفتار جامعه پسند اصطلاحی است که روانشناسان به اعمال اخلاقی که از لحاظ فرهنگی تجویز میشود مانند مشارکت با دیگران، کمک به دیگران، همکاری با دیگران، ابراز همدردی اطلاق میکنند. چنین رفتاری غالباً باعث میشود که فرد بتواند خود را کنترل کند، زیرا مستلزم آن است که او به خاطر منافع دیگران از منافع شخصی چشمپوشی کند (ماسن و همکاران، 2001؛ ترجمه یاسایی،1382).
از آنجایی که سازگاری اجتماعی مفهوم عام و گستردهای می باشد، تعریفی که مورد اتفاقنظر اکثریت محققان باشد وجود ندارد. اما از عمدهترین تعاریف سازگاری اجتماعی میتوان به تعاریف زیر اشاره کرد:
شافر و شوبن[7] (1972؛ به نقل از خدایاری فرد، نصفت، غباری بناب، شکوهییکتا و بهپژوه، 1381) معتقدند که سازگاری تمایل ارگانیزم برای تغییر فعالیت خود در راستای انطباق با محیط است که در واقع پاسخی به تغییرات محیط پیرامون می باشد. این ویژگی تعامل و سازگاری فرد با دیگر افراد و ساختارهای ارزشی در واقع مهارت اجتماعی است که تعامل پیوندها و مناسبات او را با دیگران و جنبههای ارزشی جامعهای که در آن زندگی میکند، تأمین میکند. با توجه به این تعریف باید تمایزی بین سازگاری فیزیولوژیکی و سازگاری اجتماعی قایل شد، زیرا اگر ارضای نیازهای فیزیولوژیک زندگی برای موجود غیرممکن شود بقای موجود زنده به خطر میافتد. ولی سازگاری اجتماعی برعکس نیازهای فیزیولوژیک در صورت برآورده نشدن آسیبی به بقای موجود زنده از نظر زیستی نمیرساند اما رفتارهای او را غیرانطباقی میکند.
براون[8] (1965، به نقل از دبوراه ، ترنر و رومانو[9]، 1993) سازگاری اجتماعی را جریانی می داند که توسط آن روابط میان افراد، گروه ها و عناصر فرهنگی در وضع رضایت بخشی برقرار باشد. به عبارت دیگر روابط میان افراد و گروه ها طوری برقرار شده باشد که رضایت متقابل آن ها را فراهم سازد.
کومبز[10] و اسلابی(1977؛ تیلور، لتیا و شلی[11]،1991؛ به نقل از خدایاری فرد و همکاران، 1381) سازگاری اجتماعی را مترادف با مهارت اجتماعی میدانند، از نظر آنها مهارتهای اجتماعی عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه اجتماعی خاص، به طریق خاص که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد. این مهارتها باید دارای بهره ای دو جانبه باشد. به عبارتی دیگر در عین حال که برای شخص مفید است برای دیگران نیز سودمند باشد.
به نظر سالیوان[12](1975؛ به نقل از استاینبرگ[13]،1992) در جریان سازگاری اجتماعی موضوع، ارتباط فرد با افراد دیگر مطرح میشود. در این جریان برخورد انگیزه ها و خواستههای فرد با ضروریات سازندگی گروهی نمایان میشود.
[1] . Weissman
[2] . Clear & Cardins
[3] . Biederman
[4] . Maccoby & Martin
[5] . Arnet
[6] . Boss & Plomin
[7] . Shufer & Shooben
[8] . Brown
[9] . Deborah, Turner & Romano
[10] . Kumbos
[11] . Taylor, Lettia & Shelley
[12] . Sulivan
[13] . Steinberg